به وبلاگ من خوش اومدین
سلام
این هم بهنیای عزیز و گل و خوشرو
اینجا عسلی ما ناراحت که چرا شکل دختراشده
بهنیای موتور سوار
عسلم ذوق کرده اولین تجربه موتور سواریش هست
اینجا پسر کوچولومون برای اولین بار عینک آفتابی زده همه چی رو مشکی میبینه براش جالبه
بهنیای کوچولو در حمام. پسرم حمام و آب بازی رو خیلی دوست داره
این 18 ماهگی بهنیا هست .پسرمون بزرگتر شده نسبت به بالا
بهنیا جون وپسر خاله کوچولو
این هم امیر خوشگل و ناز دوست بهنیا جون
رو تراس خونمون تو مالزی
اینج لباس سنتی پوشبدم که زن داییم ( مارینا ) از شیراز برام سوقات آورد. دستت درد نکنه زن دایی جون
تو قسمت بازی بچه ها جلوی فروشگاه جاسکو بوکیت اینداه در حال بازی و شیطونی هستم. عمو جون و عمه مریم هم که تازه از ایران اومدن با ما هستند.
من و عمه مریم در حال ماشین سواری هستیم. خیلی با خاله (به زبون خود بهنیا )
این خرچنگ گنده نخوره مرو
بهنیا و عمو پورنگ. (این چیه تو دست عمو پورنگ؟)
بهنیای عزیزمون تو تسکو در حال خرید هست
تیپشو
بهنیا جون در حال شیطونی بین لباسها تو فروشگاه جاسکو
پسرم به نور خیلی حساس هست و با چشم بند میخوابه
بهنیا جون تو هتل چانا در بانکوک با ژست عمو مجیبی.
بهنیای دوست داشتنی، با دوست ژاپنیش در فرودگاه بین المللی بانکوک